محمد مهدیارمحمد مهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

شیرین ترین بهونه ی زندگی من

16 ماهگی

پسر عزیز و دوست داشتنی من امروز٨ آبانه و 16 مین ماهگرد تو...16 ماهه که زندگیم با حضور تو رنگ و بوی دیگه ای داره. امروز یکی ازون روزاست که وقتی لحظه لحظه نگات میکنم دوس دارم زمان رو متوقف کنم تا این لحظات شیرین تموم نشه و روزی هزار بار میگیرمت تو بغلم و محکم فشارت میدم اینقدر که خودتم شاکی میشی. مهدیار قشنگم عاشقانه دوست دارم و می بالم به خودم برای داشتن تو. امروز ازون روزاست که خیلی ماهی و آقا. واسه خودت میری و میای و یه لبخند شیرین همیشه گوشه لبته. گاهی با مامان جون یا بابا که در مورد تو حرف میزنیم با اینکه سخت مشغول بازی هستی زیرزیرکی گوش میدی  و جاهایی که میفهمی مربوط به خودته با اون زبون کودکانه ت آروم تکرارمیکنی.ک...
12 آبان 1392

در آستانه ی 16 ماهگی

مهدیار جون مامان الان دیگه حدود 15.5 ماه سن داری.خیلی وقته که واست مطلب ننوشتم این روزا دیگه خیلی بیشتر از قبل حرف میزنی،اسم باباتو چند ماهی هست که میدونی صدای بیشتر حیوونا و اعضای بدنتو میشناسی و معنی خیلی از جمله ها رو میفهمی و موبه مو اجرا میکنی.   تازگیا یادگرفتی تندتند دور خودت میچرخی و سرت گیج میخوره و بعدشم میفتی و باصدای بلند میخندی....پسر نازنینم صدای خنده های شیرین کودکانه ت واسم دلنشین ترین آهنگ دنیاست.واست ضبطشون کردم که بزرگ شدی گوش بدی و حرفمو باور کنی. هرلقمه که غذا میخوری البته اگه بخوری از تک تک آدمای دوروبرت میخوای که واست دست بزنن. تو کارای خونه هم که جدیدا خیلی کمکم میکنی جاروبرقی رو از دستم میگیری و خود...
9 آبان 1392
1